برهان حق

روز مباهله اثبات عظمت و حقانیت

عزیزان نبی و وصی اش است.

دنیای زینب

همه ی دارایی زینبتان حسین بود 

که جلوی چشمش اربا اربا شد 

صحنه ی دلخراش کربلا یک طرف 

تل زینبیه،قلب خواهر و سر برادر، یک طرف

ناله های فاطمه (س)

مولایمان حیدر وقتی صدای استغاثه بانوی غریبش را شنید (بین در سوخته ،مسمار،دیوار...)

عمر بی رحم را محکم به زمین زد و خواست او را بکشد 

ولی چون نبی او را سفارش به صبر نموده بود 

با خون دل عزیز پهلو شکسته و کبودش را نظاره کرد و...

امان از دل مولایم علی (ع) 

عزیزش را هم گرفتند

خلفای قلابی، چشم نداشتند ببینند

 آرامش مولای شجاعمان علی (ع) را حتی در خانه اش

گفتند بی رحمانه بگیرید بانوی غمخوارش را که تنها دلخوشی

و دارایی حیدر در این دنیاست شاید دیدیم اشکش یا لرزش زانوانش را  

کمی تاریخ

این روزها چقدر عزیز است و غریب

بانویم با مولا به خانه ی غربت راهی می شوند 

ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه راهی می شوند

نبی با ولی به غدیر خم راهی می شوند

اربابم حسین با عزیزانش راهی کربلا می شوند و...  

پیوندی بی نظیر

مقربان الهی

مظلومان نبی(ص)

پیوندعرشیتان مبارک 

غاصبان ضد ولایت

کوثر قرآن!

خواص بی بصیرت هم

به طمع تصاحب سهم امام 

فرزند غریبت رضا(ع) را ابتر نامیدند

همچون پدرت نبی اکرم(ص) 

مظلومیت در خانه

در نامردی و ظلم
بنی عباس کم نداشتند
از بنی امیه...

جاسوس خانگی گذاشتند
برای میوه ی دل غریب الغربا امام جواد...

مسموش کرد دست پرورده ی مامون
بعد دستور کف زدن و هلهله داد تا صدای درد مظلومیت
و غریبی مولایمان شنیده نشود...

این همسر سنگدل! در آخرین دقایق عمر حضرت
از جرعه ای آب به دست این معصوم غریب هم دریغ کرد...

امید شکسته دلان

یوسف زهرا(عج)کی می آیی؟

منتقم مادر پهلو شکسته،امید شکسته دلان بیا 

که با آمدنت جهان پر از عدل و داد می شود ..

آقای رئوفی که قلبت پر از خنجر شده شرمنده ولی بیا 

که این روزها مسلمانها نگرانند به بهانه ی رفع تحریم ها

و برقراری عدل اهداف دین اسلام بیش از این زیر پای غافلان له گردد...

بی عدالتی در حق یتیمان

مولایم علی وقتی پیامبر شهید شد 

به زهرایت پاره تن نبی جسارت کردند 

زنهای خودشان در ناز و نعمت به سر می بردند

ولی بانوی تو را شکسته و کبود کرده و شهید نمودند

چرا که این جماعت عدالت برایشان معنی نداشت...

 

مولای مظلومم وقتی شما را هم شهید کردند 

دردانه های یتیمت را مورد جسارت قرار دادند

هر چه ام کلثوم به شمر لعین گفت که ما را از 

راهی ببر تا تماشاچی کمتری باشد و سرهای 

مطهر بر نی را جلوتر از کجاوه ها ببر، توجهی نکرد 

کم مانده بود سکینه ات از بدون روبند دق کند 

که مردی با دادن دینار نامردان را راضی کرد تا سرها را جلوتر ببرند

 تا نگاه نامحرمان به صورت دخترانت نیفتد. مولای غریبم و این درصورتی بود

که زنان و حتی کنیزکان آن ملعونها در رفاه و آرامش در پشت پرده به سر می بردند

ولی عزیزان شما اولاد نبی خدا در اسارت آنها و در معرض دید یزیدیانی که بویی از عدالت نبرده بودند.