از روزی که درب خانه ات سوخت
قلب گدایانت هم سوخت
به هر گوشه از هستی ام نگریسته
جز صدقه سرت بانویم به این گدا چیزی ندیده
ام ابیها (س)! تسلی بخش مولایم علی (ع)!
وقتی دست به دامان شما می شوم
عجب آرامشی هدیه می گیرم
...حتی وقتی سختی ها از چپ و راست
بر صورتم سیلی می زند
وقتی کمرم زیر بار ناجوانمردی ها خم می شود
وقتی صدای له شدنم را می شنوم و فریاد رس بی منتی جز شما سراغ ندارم .
آنجاست که آرامش می گیریم.
یازهرا(س)بیشتر مدد
تا قوی تر از قبل برای رضای خدا قدم
گر قلب را به دامان
شما عزیزان خدا
خلفای الهی گره نزنیم
با این همه غفلت چه کنیم ؟
غریبان مدینه !
امشب همگی کربلایید؟
ما که لیاقت دیدن بین الحرمین را نداریم
میشه بگویید بدانیم امشب سر زینب را که داغدار عزیزانش است در آغوش دارید ؟
یا سر مهدی غریبتان را که در تنهایی اشک می ریزد و روضه ی شما عزیزانش را می خواند؟
یا سر بریده ی ارباب بی غسل و کفنم را که علی هایش را جلوی چشمانش پر پر کردند رادر آغوش گرفته اید؟
عزیزان دلم به گمانم دستان بریده ی آقام ابوالفضل(ع) را نیز در بغل گرفته اید و می بوسید
که تا آخرین لحظه به میوه ی دلتان امام حسین(ع) وفادار بود.
آخه مادرش خانم ام البنین(س)هنوز هم دور حسینتان می گرده و اشک می ریزه و میگه عباسم به فدایت ارباب.کی اربا اربایت کرد؟
بانویم فاطمه جان(س)،وقتی در ره ولایت پر کشیدی
خانم ام البنین(س) عاشقانه یتیمانت را دوست می داشت
این بانوی بزرگوار فرزندانش را هم طوری تربیت کرد تا فدایی فرزندان
شما باشند و تا آخرین نفس در رکاب عزیز دلت بوده
و پروانه وار دور خورشیدت بگردند...
غریب مدینه! پسرانت به ویژه قمر بنی هاشم ابالفضل عباس(ع)
تصور رها کردن یتیمان خانم فاطمه زهرا(س) در میان
گرگ صفتان حرامی هم آزارشان می داد .
بانوی مظلومم! نام حسینت
عجب نفسی می دهد به عاشقانت
خانومم غم ناله هایت عجب کمر دردی .....