خلفای قلابی، چشم نداشتند ببینند
آرامش مولای شجاعمان علی (ع) را حتی در خانه اش
گفتند بی رحمانه بگیرید بانوی غمخوارش را که تنها دلخوشی
و دارایی حیدر در این دنیاست شاید دیدیم اشکش یا لرزش زانوانش را
خلفای قلابی، چشم نداشتند ببینند
آرامش مولای شجاعمان علی (ع) را حتی در خانه اش
گفتند بی رحمانه بگیرید بانوی غمخوارش را که تنها دلخوشی
و دارایی حیدر در این دنیاست شاید دیدیم اشکش یا لرزش زانوانش را
این روزها چقدر عزیز است و غریب
بانویم با مولا به خانه ی غربت راهی می شوند
ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه راهی می شوند
نبی با ولی به غدیر خم راهی می شوند
اربابم حسین با عزیزانش راهی کربلا می شوند و...
کوثر قرآن!
خواص بی بصیرت هم
به طمع تصاحب سهم امام
فرزند غریبت رضا(ع) را ابتر نامیدند
همچون پدرت نبی اکرم(ص)
مولایم علی وقتی پیامبر شهید شد
به زهرایت پاره تن نبی جسارت کردند
زنهای خودشان در ناز و نعمت به سر می بردند
ولی بانوی تو را شکسته و کبود کرده و شهید نمودند
چرا که این جماعت عدالت برایشان معنی نداشت...
مولای مظلومم وقتی شما را هم شهید کردند
دردانه های یتیمت را مورد جسارت قرار دادند
هر چه ام کلثوم به شمر لعین گفت که ما را از
راهی ببر تا تماشاچی کمتری باشد و سرهای
مطهر بر نی را جلوتر از کجاوه ها ببر، توجهی نکرد
کم مانده بود سکینه ات از بدون روبند دق کند
که مردی با دادن دینار نامردان را راضی کرد تا سرها را جلوتر ببرند
تا نگاه نامحرمان به صورت دخترانت نیفتد. مولای غریبم و این درصورتی بود
که زنان و حتی کنیزکان آن ملعونها در رفاه و آرامش در پشت پرده به سر می بردند
ولی عزیزان شما اولاد نبی خدا در اسارت آنها و در معرض دید یزیدیانی که بویی از عدالت نبرده بودند.