خزان
چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ق.ظ
بانوی مظلومم!زانوان حیدرت چقدر لرزان می شد
قلبش چقدر می سوخت
وقتی به میخ در نگاه می کرد
و با هر تجسم محکم کردن میخ در
درد سینه ات را با تمام وجود درک می کرد
طبقه بندی موضوعی
-
اشک نوشت ما
(۲۹) -
اشک نوشت شما
(۲۹) -
وقایع
(۲۳) -
حدیث
(۲) -
سیره ی فاطمی
(۲)
کلمات کلیدی
بایگانی
- مهر ۱۳۹۵ (۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۳)
- خرداد ۱۳۹۴ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۷)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲)
- دی ۱۳۹۳ (۱)
- آبان ۱۳۹۳ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۲)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱)
- خرداد ۱۳۹۳ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۷)
- فروردين ۱۳۹۳ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۱۳)
- بهمن ۱۳۹۲ (۹)
- دی ۱۳۹۲ (۶)
- آذر ۱۳۹۲ (۲)
- آبان ۱۳۹۲ (۹)
- مهر ۱۳۹۲ (۱۴)
- شهریور ۱۳۹۲ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۲ (۴)
